سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گفتم : بیا شام بخور . 3-2 لقمه خورد و گفت  :دس ننه ( دستت درد نکنه ! )

یکشنبه 7/8/91 10:22 عصر - آخرین تغییر : [غزل صداقت] 354 روز و 14 ساعت قبل

sajede، ||علیرضا خان ||، زهرا -شاپرک، غزل صداقت

یه بار پشت جاروبرقی گیر افتاده بود و نمی تونست در بیاد . گفت : خدایا خدایا!!! - خاطرات دکتر بالتازار

میمیه= بیبیه ( ببین ) ختال=خدال ( خودکار ) کبه=گبه ( گربه) - خاطرات دکتر بالتازار

همبازیش 1 سال ازش بزرگتره و هم اسم او . بهش میگه : نی نی شیا خاطرات دکتر بالتازار

 

نی نی شیا خوام = نی نی شیوا میخوام .منو ببرین خونه ی همسایه - خاطرات دکتر بالتازار


نوشته شده در  جمعه 92/9/29ساعت  8:54 عصر  توسط شیوای بابا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
***
***
//
*
*
*
*
***
*
*
*
[عناوین آرشیوشده]